رسانههای غربی در دوگانهای که متاسفانه در ایران با واکنش جدی سیاسی و رسانهای مواجه نشده، حرکتی معکوس را در راستای تضعیف مواضع ایران دنبال میکنند: اول نشان دادن ضعف ایران در حمایت از دولت سوریه و محور مقاومت و دوم، تهدید ایران.
به گزارش خبرگزاری فارس، طی روزهای اخیر، رسانههای غربی در گزارشهای مختلف تلاش کردهاند دوگانهای متبحرانه را در فضای جریان غالب رسانهای تسری دهند: «کوتاه آمدن ایران از مواضع اصولی خود در قبال سوریه» و «هشدار به ایران از طریق حمله به سوریه».
این دوگانه رسانهای که متاسفانه در ایران با واکنش جدی سیاسی و رسانهای مواجه نشده است، یک حرکت معکوس را در راستای تضعیف مواضع ایران دنبال میکند: اول، نشان دادن ضعف داخلی در ایران در حمایت از دولت سوریه و محور مقاومت و دوم، تهدید ایران. این دو ترکیبی توامان از عقبنشینی ایران و پیشروی غرب هستند.
از روزنامه گاردین گرفته که چند روز پیش بهصراحت تحلیلی را از کوتاه آمدن ایران از حمایت صریح از سوریه منتشر کرده بود و روزنامه واشنگتنپست که امروز بهصراحت از تغییر لحن ایران در خصوص سوریه سخن گفته است تا گزارشهای متعدد دیگر که از کاهش سطح حمایت ایران از دولت سوریه خبر میدهند، این روزها در رسانههای جریان غالب کمپیدا نیستند. ما در اینجا مستقیما به گزارشهای مزبور اشاره نمیکنیم اما یافتن آنها کار سختی نیست.
این یک واقعیت است که طی ماههای پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران، رسانههای غربی تلاش کردهاند نشان دهند که ایران مواضع آشتیجویانهای را در قبال غرب و حتی اسرائیل دنبال میکند. هماکنون که این گزارش در دست تدوین است، رسانههای صهیونیستی غوغای بیسابقهای را در خصوص یک پیام تبریک منتشر شده در توئیتر که منتسب به رئیسجمهور ایران است و یکی از اعیاد مقدس یهودیان را تبریک میگوید، به راه انداختهاند. اگرچه در صحت انتساب این مطلب به حسن روحانی تردیدهایی وجود دارد و تاکنون از سوی دفتر رئیسجمهور به صراحت اعلام نشده است اما در عصر جهانی شدن، یک توئیت کافی است تا رسانهها جنجال به راه بیاندازند بخصوص اگر توئیت مشابهی در توئیتر منسوب به وزیر خارجه هم منتشر شود. اگرچه تبریک عید یک مذهب توحیدی به خودی خود پسندیده است اما استفادهای که اکنون از آن میشود، چندان پسندیده نیست. این استفاده اکنون در رسانههای جریان غالب چنین است: «تبریک عید به مردم اسرائیل»! این پیام اگر واقعا منتسب به مقامات ایرانی است، میتوانست بهطریقی دیگر صادر شود.
در عین حال، در خصوص سوریه نیز آنچه رسانههای غربی مینویسند، بدون زمینه نیست. در واقع، تغییر لحن در خصوص سوریه را رسانههای جریان غالب عموما به دو واقعیت در داخل ایران منتسب میکنند:
الف- موضعگیری ایران در خصوص محکومیت استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه بدون تاکید بر مبرا دانستن حکومت سوریه از این اقدام. در واقع محکوم کردن استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه امری بدیهی است که از وزارت خارجه و رئیسجمهور ایران جز این انتظار نمیرود اما بیان مبهمی که با وجود برخی شواهد موجود تروریستها را مسئول استفاده از سلاح شیمیایی معرفی نمیکند، فضا را برای تبلیغ رسانهای باز میکند.
این روزها، وزارت خارجه روسیه در معرفی کردن تروریستهای سلفی سوریه بهعنوان مسئول استفاده از سلاح شیمیایی بهمراتب از وزارت خارجه ایران فعالتر و مصرتر است.
ب- اظهارات منتسب به یکی از مقامات کشور در خصوص استفاده دولت سوریه از تسلیحات شیمیایی که البته از یک سو در اصالت انتساب آنها تردید وجود دارد و از دیگر سو، سخت مورد انتقادات داخلی قرار گرفته است، فضا را بیشتر برای رسانههای غربی باز کرده است. شاید از انتشار این صحبتها که در استان مازندران ایراد شدهاند، چند دقیقه نگذشته بود که رسانهای چون العربیه تبلیغ خود را بر روی آن شروع کرد و این تبلیغات هنوز ادامه دارند.
طبعا با وجود این دو زمینه، نباید انتظار داشت رسانههای حرفهای غربی بیکار نشسته و تضعیف جبهه حمایتی ایران از سوریه را با آب و تاب گزارش ندهند.
از سوی دیگر، هرجا که این روزها در خصوص حمله به سوریه در آمریکا بحث میشود، بحث هشدار به ایران و حفظ اعتبار خطوط قرمز ایالات متحده هم مطرح است. مباحثات مربوط به طرح اوباما در کمیته روابط خارجی سنا را هرکس شنیده باشد، به این واقعیت اذعان میکند.
وقتی وزیر امور خارجه آمریکا بهصراحت میگوید که ایران گستاخ شده است چون با پاسخ جدی مواجه نشده، آن هم در شرایطی که دولتی در ایران بر سر کار است که از تعامل با جهان و تنشزدایی سخن میگوید؛ و بهواقع تنها پاسخی که دریافت میکند این است که «رئیسجمهور آمریکا تمایلی به جنگ ندارد و با شعارهای ضد جنگ وارد کاخ سفید شده و عدهای تندرو برایش دام پهن کردهاند»، انتظار دارید رسانههای غربی در کنار تهدید ایران از تضعیف موضع ایران سخن نگویند؟!
دیپلماسی بهمعنای حصول اهداف سیاست خارجی از طرق مسالمتآمیز است نه بهمعنای عقبنشینی مستمر. دیپلماسی عرصه بده – بستان است نهتنها عرصه دادن یا ستاندن. نمیشود یکطرف کاملا ادبیات خود را نرم کند و در مقابل، ادبیات تندتر طرف مقابل را بشنود و باز هم بر ادبیات نرم اصرار ورزد.
البته بدیهی است که علیرغم برخی رفتارهایی که بعضا غربیها و رسانههایشان را امیدوار میکند، حتی همین غربیها و رسانههایشان یقین دارند که در سطح تصمیمگیری کلان، جمهوری اسلامی هرگز مقاومت اسلامی را در منطقه تنها نخواهد گذاشت.
همواره بر روی جریان زلال و مستمر آب، ممکن است حبابهایی ظاهر شوند اما چون اصالت ندارند، عمر طولانی هم ندارند. مواضع اصولی جمهوری اسلامی در قبال مقاومت اسلامی همان جریان مستمر و زلال آب است.
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: ایران, سوریه مقاومت, جوسازی, دولت, وزارت خارجه, رسانه ها, اسرائیل, امنییت, ,